عکس
هنوز خیلی ردیف نشدم . رفتن دوستم روی من و زندگیم خیلی تاثیر گذاشته .
به هر حال دارم سعی میکنم طبیعی رفتار کنم وگرنه روزی نیست که به
خصوص توی مدرسه یادش نکنم . مدتی بی اختیار به گوشه ای خیره نشم .
گاهی که بهشت زهرا میرم و بهش سر میزنم وقتی گلهایی رو که با حوصله و
دقت بی تردید توسط دخترش دور سنگ اسمش چیده شده ، میبینم دلم
میگیره و یادم میاد که او چه قدر نگران دخترش بود .به هر حال زندگی میگذره و
روزا میگذرند و چاره ای جز صبوری نیست . به خصوص که رفتن ما هم امروز و
فرداست .
عکس چیزایی که توی این مدت درست کردم . طبیعیه که خودم فکر میکنم
خیلی هنر کردم اما اگه این فکر از ذهن شما گذشت به خاطر من چیزی نگین
حالم گرفته نشه .
میز غذا و دسر تولد عرفان بهمن 91
کرپ اسفناج ، زرشک پلو و مرغ مکزیکی با سبزیجات ،لازانیا ،پیراشکی به
شکل نون هورن ( به معنی شاخ .ها ! نمیدونم چرا به هر کی اسمشو میگم
معنی شیپور اول به ذهنشون میرسه!!! )،دسر هم ترایفل و دسر کارامل دو
رنگ و چای داغ و کیک
خیلی خوش گذشت . مثل همیشه خودمون بودیم و مادر و پدر و خواهر عزیزم
و برادرم و همسرش . ارغوان عزیزم هنوز توی راه بود .
اینم باران خانم خوشگلم که عروس شده بود . این لباس رو براش خریدیم اما
راستش احساس کردم یه کارایی لازم داره . یه دستکاریهایی با خز و روبان و . .
دادم توش . عکسشو میذارم بعدا.
شاد باشید .