داستان
شاید شما قبلا این ماجرا رو خونده باشید .من امروز اونو خوندم و نتونستم به سادگی ازش بگذرم . کی میدونه شاید ده بیست سال بعد زندگی بچه هامون اونقدر با مسایل متفاوت دیگه پر بشه که این موضوعات از یادشون بره .به هر حال تکرار این داستانها و شنیدنشون میتونه اگه خوب تربیت شده باشیم ، یه تلنگری به ما بزنه و بیدارمون کنه . دلم میخواد باران توی وبلاگش از این دست داستانها بسیار داشته باشه و بسیار بخونه تا همیشه توی ذهنش بمونه . البته فقط توی ذهن نگه داشتن این قصه ها چاره کار نیست . خدا توان و قدرت و اراده اش رو از ما دور نکنه...