بارانباران، تا این لحظه: 15 سال و 5 ماه سن داره

برای باران

این مدتی که نبودیم . . .

  اگه بخوام دوباره همه چیزایی رو که در این مدت ازشون عکس و یاد و خاطره ای رو داریم ، با نظم و به ترتیب بنویسم باز تاخیر اتفاق میفته . پس باران خانم شما هم ببخش که با یک کمی تقدم و تاخر موارد رو بنویسم .  اواخر شهریور یه چند روزی رفتیم دبی . چند تا عکس خوشگل باران جون داره که میذارم . یه سری وسایل گریم صورت کودک خریدم و باران خانم  دیگه هر روز از من یه مدل تازه میخواست . از همه اش عکس ندارم اما این یکی دو تا هست که برای باران خانم میذارم  .                                   ...
10 دی 1391

بازم پوزش برای این همه تاخیر

  مرسی از حضور همه دوستان عزیزم ، محبتشون و نظراتشون . از آخرین نوشته ها موارد بسیاری هست که خواهم نوشت . از همه مهم ترش مهد رفتن باران خانمه که یکی دو هفته ای بسیار به سختی بود و بالاخره پذیرفتش و امیدوارم خوب پیش بره .  دیگه احساس میکردم که باران به حضور در جمع همسالان نیاز داره و آغاز مدرسه ها بهانه و فرصت خوبی بود . اوایل که بی تابی میکرد ، پشیمون شدم و راستش حتی چند روزی دوباره مهمون مامانیش بود اما یه روز بعد از شروع کار پیش دبستانی مدرسه مون که تقریبا از دهم مهر بود ، بی تابی بچه هایی رو دیدم که برای اولین بار قرار بود چند ساعتی از خانواده دور باشن و همون روز به خودم گفتم ن...
25 مهر 1391

باران و کمک به مامان

   تابستونه و بساط بلال داغ داغ . ما اغلب بلال رو به صورت بخار پز ، گاهی برای عصرونه و گاهی کنار شام استفاده میکنیم . باران و عرفان بخارپزش رو خیلی دوست دارن . به نظر نمیاد بخارپزش تعریفی از آب در بیاد اما اگه بلال خور حرفه ای باشی ، بخارپزش هم جانانه میخورید . آخه خیلی خوشمزه میشه . اینجا باران خانم گل ما رو میبینید که داره در کندن پوست بلال ها به ما کمک میکنه . کلا به کمک کردن توی کارهای مربوط به پخت و پز علاقه نشون میده . برعکس بچگی های من . دوست داره تخم مرغ ها رو خودش توی ظرف غذا بشکنه . ادویه و نمک به غذا بزنه و خلاصه کمک کنه . اینم عکس لطف دیروزش.   &nb...
4 مرداد 1391

پر پرواز

3/5/91 امروز عصر باران یکباره از توی اتاق اومد بیرون و گفت : مامان آخه چرا من نمیتونم پرواز کنم ؟ دلم میخواد پرواز کنم . همه جا رو ببینم . بغلش کردم . بوسیدمش و گفتم : آخه عزیزم ما که بال نداریم . فقط پرنده ها و بعضی از حشرات میتونن پرواز کنن . دوباره گفت : مامان ( با یه آهنگ لوس دخترونه که همیشه وقتی از تعجب ما متوجه میشه که خیلی حرف بامزه ای زده ، به خودش میگیره.) آخه چرا ما بال نداریم ؟ من آخه دوست دارم پرواز کنم . خیلی برام جالب بود . این شاید اولین آرزوی احساسی باران بود و برام خیلی جالب بود .   ...
4 مرداد 1391

شکل قلب

      اوایل ماه گذشته برای باران خانم از این برچسب های شکل دار گرفتم . در   واقعانتخاب خودش بود . من هم دیدم چون شکل صورتکه شاید بشه خنده و   گریه وعجب و ناراحتی و این جور چیزا رو به کمک اونا تمرین کرد و با دختر خانم    مرورکرد. به خونه که رسیدیم باران خانم روی دیوار با اونا شکل قلب درست کرد .     خودش میگه گَلب . من و عرفان فقط شاهد اجرای کار زیبای باران خانم بودیم     وهیچ دخالتی هم نداشتیم . به نظرتون تمیز و زیبا کار نکرده؟       ...
5 تير 1391

تابستانه

  خب بالاخره میشه یه نفس راحت کشید و تابستان رو باور کرد . اسمش اینه که معلمها اوایل خرداد تعطیل میشن و خوش میگذرونن . ما که تا بعد از بیستم خرداد هم همچنان درگیر کارهای مدرسه بودیم . لیستها و کارنامه و لیبل و تحویل وسایل و شرکت در نظر خواهی نسبتا دقیق و محرمانه درباره طراز دانش آموزان بر اساس نمرات درسی ، یادگیری ، بروز خلاقیتها و احیانا دانش آموزانی که از نظر یادگیری ، اجتماعی و یا خانوادگی دچار مشکلاتی هستند که میتونه روی درسشون تاثیر بذاره . البته این رتبه بندی و طراز فقط به این بهانه است که سطح کلاسها تقریبا برابر باشه و معلم بتونه به دانش آموزان بهتر رسیدگی کنه . ناگفته پیداست که اگر ...
4 تير 1391

بدون شرح اما نه نمیشه که . . .

        این چیه ؟؟؟ چرا اینو اینجا گذاشتم ؟؟؟ حکایت داره . چند روز قبل تلفنی با یکی از دوستانم صحبت میکردم . ایشون گفتند که سودابه جون چرا یه سنجاق سری ، تلی ، گل سری چیزی به سر و موی این دخترخوشگلت نمیزنی ؟ اگه حوصله خرید نداری من برات برم خرید . گفتم عزیز دل ما  این دختری که شما در تصویر میبینی با آن چه که در واقع وجود دارد تفاوتی از زمین دارد تا بلندای آسمان . با زر و زور و تزویر و قول و قرار و عهد و پیمان و دست آخر خواهش و التماس راضی میشود که لااقل در زمان خروج از منزل آراسته باشد اما شما کجایید که ببینید که این دختر نور چشم ما به محض سوار شدن بر مر...
20 فروردين 1391

باران خانم این روزا

  و اما درباره باران گل ما باید  بگم که تا پایان سه سالگی دخترک ما هیچ علاقه ای به تلویزیون ، کارتون و هیچ فیلمی نشون نمیداد اما بارها  با اطلاعات بامزه ای که درباره موضوع بعضی از فیلمها ، اسم افراد و تکرار دقیق بعضی جملاتی که از نظر باران بانمک تر بود ، مارو غافلگیر میکرد. این روزا به بعضی از کارتونا علاقه نشون میده و اونقدر تکراری میبینه که خسته مون میکنه . البته الان هم متمرکز و پیوسته پای تلویزیون و یا کامپیوتر نمی نشینه اما خب میفرمایند که فیلمش رو بذار ببینم . از مهروز پیر جکاپکی (بهروز پیر پکاجکی در سریال زیر آسمون این شهر که عرفان جون cd اش رو تهیه کرده ) خوشش میاد . البته...
9 دی 1390

درباره باران خانم ما (قسمت دوم )

  قبل از شروع باید بگم که این مطلب رو قبلا نصفه ونیمه نوشته بودم و حالا تکمیلش   کردم . به همین دلیل با خط زیبای نستعلیق نوشته شده.   باران گل مااز همون روزا ی  شیفته   بود و خوشبختانه هنوز هم به  علاقه   منده.اغلب عروسکاشم با خودش میبره و  و کلی با هم بازی میکنیم.از    خوشش نمیاد.از حموم هم که میاد ، یادش نمیره.   براش مثل   بازیه . تا یپش از یک سالگی سرگرمی اش   این بود .خیلی دوست داره هر وقت کار خوبی میکنه براش    بزنیم و تشویقش کنیم . با عروسکاش  خیلی مهربونه. نی نی که بود از تماش...
22 خرداد 1390
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به برای باران می باشد