بارانباران، تا این لحظه: 15 سال و 5 ماه و 11 روز سن داره

برای باران

فقط یه عکسه اما فقط یه عکس نیست.

1390/10/2 9:23
نویسنده : سودابه
1,590 بازدید
اشتراک گذاری

1

 

از خودم بدم میاد وقتی پسربچه شش هفت ساله روستایی یا حتی افغان رو

میبینم که تو سوز و سرمای زمستون لپاش گل انداخته و با اون قد و قامت

ریزه کار بزرگترا رو انجام میده و ما با ماشین گرم و سرحال و تر و تمیز وقتی

داریم به مهمونی میریم یا سیر و پر از مهمونی برمیگردیم از شیشه اتومبیلمون

او رو میبینیم که توی زباله های سطل بزرگ شهرداری دنبال چیزی میگرده یا

زباله ها رو تفکیک میکنه یا بیل به دست دنبال ماشین شهرداری میدوه .

 

از خودم بدم میاد وقتی پیرمردی رو میبینم که جون نداره درست و حسابی راه

بره و با اون حالش بساط کنار خیابون انداخته و ناچار فروشندگی میکنه.

 

از خودم بدم میاد وقتی دانش آموزم رو به هم ریخته میبینم و روزی که از خرید

لباس برای دخترم برمیگردم تازه میفهمم که پدر پسرک با وانت درب و

داغونشون میوه فروشی میکرده و این حال و روز خراب به این خاطره که مدتیه

از ترس مامورهای سدمعبر نمیتونه آفتابی بشه و اوضاع خانواده شون حسابی

خرابه و من  . . .

 

از خودم بدم میاد وقتی تو فکر درست کردن یه شام متفاوتم و یه دفعه این

عکس، روی صفحه کامپیوترم منو در جا نگه میداره .

زندگی این روزا برای خیلیها سخته . کاش یادمون نره که بنی آدم اعضای

یکدیگرند و . . .

دلم امشب بدجوری گرفته . کاش خلوتی بود تا کمی سبک بشم .

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (11)

dp
3 دی 90 1:55
با سلام . وبلاگ ملیسا خانم با موضوعیت اولین شب یلدا به روز شد. باعث سرافرازی ماست که به وبلاگ پاره تنمون سری بزنید و با نظرات قشنگتون چراغی از مهر و محبت برای آینده نو گلمون روشن کنید .



با کمال میل .
مامان زهرا نازنازی
3 دی 90 6:42


الهی آمین



مامان دیانا
5 دی 90 16:10
وای سودابه جون به خدا حالم گرفته شد
امیدوارم همه بچه ها در شادی و خوشی و سلامتی زندگی کنند
برات آرزوی روز های خوب و خوشی رو دارم عزیزم


مرسی از مهربانی شما عزیزم .ببخش ناراحتتون کردم.شاد و سلامت باشید.
مامان پریسا
6 دی 90 11:53
مطلب به جایی نوشتی . خدا هم این چیزا رو نشونمون میده که هم به فکر دیگران باشیم و هم قدر عافیت بدونیم.
گلم آپم بیا پیشم.


سلام و سپاس از محبت و توجهت . ببخش پیامت رو دیر گرفتم.
مهتاب
6 دی 90 23:57
خیلی درد آور است من از اینکه امشب شام خوردم اما بچه ای اینجوری گرسنه مونده از خودم بدم میاد


شاپرک
7 دی 90 8:38
سلام سودابه جان خیلی غم انگیزه


مامان زری
8 دی 90 12:31
داشتم تنها نخورم و بفکر دو تا یتیم و گرسنه هم باشم.آمین
خیلی مطلبت منقلبم کرد سودابه جون،مرسی که تلنگر زدی<-





ونوس
8 دی 90 14:48
سلام
با مدل پرده برای اتاق کودک به روزم



سپاس و خسته نباشی .
مامان زهرا
13 دی 90 20:21
سلام ممنون از حضورتون
خدا بارانتونو حفظ کنه و هیچ وقت چشماش بارونی نباشه
دعام کن


سپاس از محبتتون .
مامان گیسو
24 دی 90 21:21
خیلی ناراحت شدم
mahziar
12 مرداد 91 9:19
وقتی من میام این وبلاگ هارومیبینم خیلی حصودیم میشه آخه من مادری ندارم انقدبه فکرم باشه ای کاش منم مادری داشتم انقدربه فکرم
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به برای باران می باشد