بارانباران، تا این لحظه: 15 سال و 4 ماه و 9 روز سن داره

برای باران

در سوگ یک دوست

1392/6/24 19:21
نویسنده : سودابه
2,938 بازدید
اشتراک گذاری

 

شمع

 

 دوشنبه گذشته روز شهادت امام صادق که تعطیل هم بود

 

خبر وحشتناکی شنیدم .

 

دختر یکی از دوستان بسیار نزدیکم خبر رفتن مادرشو برام فرستاد .

 

نمیتونم بگم چه فشار و ناراحتی ای کشیدم .

 

او جوان و سرحال بود و فقط یه مشکل کوچک بهانه رفتنش شد .

 

صبح روز دوشنبه هم در سلامت کامل ازخواب بیدار میشه

 

 

و همسرش رو هم برای نماز صدا میکنه

 

اما بعد که گویا دوباره میخوابه فشار خون بهانه

 

رفتنش میشه و او از سکته قلبی برای همیشه چشماشو میبنده . 

 

هنوز و بی تردید تا همیشه هر روز به یادش خواهم بود .

 

او یه معلم بسیار خوب بود . یه انسان واقعی .

 

خانم زهرا قیطاسی که برام عزیز بود و تا همیشه به یادش هستم و

 

دوستش خواهم داشت .

 

از او دو تا دختر به یادگار مونده .

 

دختر بزرگش مدتی قبل در آزمون تیزهوشان دبیرستان قبول شده بود

 

و او بسیار خوشحال بود

 

اما کوچیکه فقط سه سال و نیمشه و بسیار نیازمند مادر .

 

او معلم مسلط و قوی ای بود و یقین دارم

 

دانش آموزانش هرگز او رو از یاد نخواهند برد . 

 

روزی نیست که یادش نکنم و از رفتنش تاسف نخورم .

 

 

یادش تا ابد گرامی 


پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (3)

مامی پرنیا
25 شهریور 92 10:52
تسلیت میگم سودابه خانم
روحشون شادباشه


مرسی از محبتتون.
آتــــی
26 شهریور 92 11:53
خدا رحمتش کنه
مامان امیر مهدی(سوده)
30 شهریور 92 15:38
روحشون قرین رحمت انشااالله...
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به برای باران می باشد