بارانباران، تا این لحظه: 15 سال و 5 ماه و 23 روز سن داره

برای باران

عکس از کویر مرنجاب و سیزده نوروز

1390/2/15 9:19
نویسنده : سودابه
2,479 بازدید
اشتراک گذاری

EmoticonEmoticonEmoticonEmoticonEmoticon

چند تا عکس  از "کویر مرنجاب " . درباره اش براتون نوشته بودم.ابتدا یه عکس

 

از باران جون و عرفان عزیزم که مربوط به تابستان  گذشته اس .

 

ویلای عمو

خاله جون ، روی بام کاروانسرا

 

خاله جون روی بام کاروانسرا

 

 و باران عسلی که از سرما یخ کرده.

چه باد سردی

 

 جالبه نه ؟ ساعت حدود یک بعداز ظهره و اینجا کویر مرنجاب در کاشانه و ما داریم

 

از سرما     هو و و و ...   . و حالا  نمایی از کاروانسرا از روی بام .

 

چه روزایی داشته اینجاBalloons

و این یکی

زیباست

و باز

سکوت و کویر

 

 بعضی از اتاقها برای پذیرفتن مهمان آماده بودند

 

باز دوباره پر از خاطره خواهد شد.

Sun

نمایی دیگر

Cheerleader

و باز

نمایی از اطراف

 

 

 و باز

 

 

  بیرون کاروانسرا و مقابل ورودی ایستاده بودیم که یه هاپوی  بزرگ بیچاره  آروم

 

آروم  بیرون اومد و  و طوری که انگار سمت چپ بدنش به دیوار چسبیده باشه ، 

 

خودش رو به دیوار کشید و کمی اون طرف تر یه گوشه نشست . به نظر زخمی یا بیمار

 

بود. رمق حتی راه رفتن نداشت .  یکی از چند تا موتور سواری که سوار موتورهای

 

عهد حجرشون با اون صدای نخراشیده و آزاردهنده ،گاهی  خودی نشون میدادند ، تا

 

نزدیک سگ پیش رفت . یکی دو تا لگد به اون زد . سگ

 

 بیچاره نای گله و یا عکس العمل هم نداشت . داشتم میرفتم که یه چیزی بگم که

 

پسرک باز سوار موتور شد و از ما فاصله گرفت. 

طفلی سگه

بین راه چند تا شتر دیدیم که محافظت میشدند . ظاهرا قراره برنامه شتر سواری در

 

کویر هم راه بیفته.

منتظر روز مسابقه

و عرفان و تجربه اولین رانندگی در مسیر بازگشت .

آفرین عرفان جونم

و کویر و داستان همیشه جاری

و کویر زیبا

 خاله جون و باران و سارای عزیزم

چه روزی بود ها

 

 این هم یه عکس از زغالهای گداخته روز سیزده فروردین که بعد از پذیرایی ظهر و

 

شام ، هنوز هم قدرتمند و پر حرارتند.

سرخی تو از من . . . به یاد چهارشنبه سوری

                                                                                                                 

و این هم یه خواب ناز بعد از کلی ورجه وورجه و درس خوندن 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (8)

سارا
29 فروردین 90 6:42
چه عکسهای قشنگی طفلکی اون سگ بیچاره


درود و سپاس .
مامان فرشته
29 فروردین 90 11:22
سلام سودابه جون
چهار بار رفتم بیرون دوباره وارد شدم اما عکس ها برام باز نمی شه


سلام مامان گیسوی گلم . نمیدونم مشکل چیه ؟ من تا میشد حجم عکسا رو کم کردم .
Persian Friends
30 فروردین 90 23:31
خصوصیات دوست
سارا
31 فروردین 90 23:34
سلام سودابه جون بازهم به ما سربزن خوشحال میشیم


حتما . مرسی از مهربونیتون
http://persianfriends.persianblog.ir/
7 اردیبهشت 90 21:17
تحصیلات چه تاثیری در زندگی دارد!
بانوی شرقی
21 اردیبهشت 90 1:10
سودابه جان شما هم وب قشنگی داری. و چه دختر نازی داری.انشاالله که همیشه سالم و شاد باشه. من شما رو لینک کردم.


سلام از مطالبتون خیلی استفاده کردم . باز هم سپاس
بانوی شرقی
22 اردیبهشت 90 21:45
سلام سودابه جان ببخشید که یکم دیر جوابتو دادم. آخه مادر شوهرم طفلک سکته مغزی کرده یکم درگیرم.عزیزم درمورد نقاشی با مداد رنگی. همیشه از مقوایی استفاده کن که بافت داشته باشه مثل مقوای (اشتنباخ )که سایه روشن زدن روش خیلی راحت تر چون خودش بافت داره. مداد رنگی فقط مارک (فایبر کاستل) بگیر البته فایبر کاستل برای بچه هام زده از اون نگیر اگه خواستی بگیری حتما برو مغازه ایی که لوازم نقاشی می فروش نه کتاب فروشی ها. این مداد رنگی رو مدادشم تکی هم می فروشن. اگه تهران باشی میدون انقلاب مرکزشه.بگو فایبر کاستل حرفه ایی می خوام. امیدوارم تونسته باشم کمکی کرده باشم. بازم هر سوال دیگه ایی داشتی در خدمتم. موفق باشی و یه نقاش حرفه ایی


سپاس بسیار عزیزم
محمدحسین عشق جاودان
30 اردیبهشت 90 12:29
سلام خوبي خوشين کجايين


سلام خدارو شکر . چند وقتی گرفتار بودم . مرسی از لطفت
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به برای باران می باشد