باران خانم و نی نی
باران خانم ما آماده شده تا همراه بابایی عزیز و مهربونش بره خونه اونا پیش مامانی و خاله جون .
اونقدر هم عجله داشت که حتی رخصت نمی فرمود و رخی نمی نمود . با کلی
خواهش و جانم و عمرم وو راضی شد تا افتخار داشتن یه عکس رو به ما بده.
و این هم که خب معلومه دستای خوشگل دخترم که با همون ظرافت ذاتی
دخترونه اش روی گلها نگه داشته.