تولد تولد
امشب تولد عرفان بود . برای باران یه شب دوست
داشتنی .از آن شبهایی که مامان کلی کار داره و باران خانم هم میتونه از
آخر شب به زور کمی آب سیب خورد و سه شماره خوابش رفت.
به جز والدین من ،خاله ثریای آسمونی و دایی و زندایی مهربون و دوست
داشتنی باران، سارای عزیز من و والدین خیلی خیلی مهربونش هم للطف
کرده و امده بودند. برای ما که شب بسیار خوبی بود . خداکنه مهمونامون هم
شب خوشی رو در خاطرشون ثبت کرده باشن.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی