بارانباران، تا این لحظه: 15 سال و 5 ماه و 19 روز سن داره

برای باران

گلایه

1390/3/9 9:57
نویسنده : سودابه
1,614 بازدید
اشتراک گذاری

niniweblog.com

 

من اغلب و به خصوص این روزا کمتر به وب دخترم سر میزنم و چیزی

مینویسم . اما امروز یه اتفاقی افتاد که مجبور شدم به نوشته های امروز، یکی

دیگه هم اضافه کنم . قضیه از این قراره که امروز یکباره آمار وب باران خیلی بالا

رفت و همون موقع یه پیام زشت از یه آدم بی فرهنگ به دستم رسید. من با

توجه به اتفاقاتی که قبلا اینجا - در وب دوستان دیگه - افتاده ، نمیتونم ارتباطی

برای این دو تصور نکنم. برام این موضوع اهمیتی نداره اما با این که چندین بار به

دوستان هم گفته ام یه بار دیگه میخوام اینجا به اون دوست بی ادب و افرادی

نظیر او که به این چیزا اهمیت میدن بگم که آمار بازدید کننده ها و نظراتشون

گر چه آدم رو خوشحال میکنه از این که لابد مطالب به درد بخوری هست که

دوستان لطف میکنند و وقت میذارن اما در اصل کار، تاثیری نداره . من یه وب

برای دخترم درست کرده ام تا خاطراتش رو بنویسم چه اهمیتی داره که با چه

آماری از اون استقبال میشه . من فقط امیدوارم دخترم در آینده بتونه از اون

استفاده کنه و براش مفید باشه .

دوست عزیز نادان، خدا رو شکر  که من اونقدر کارای مهم دارم و سرم شلوغه

که فرصت اضافی مثل تو پیدا نمیکنم . خب البته شما حق داری چون یه چنین

شخصیتی حیفه که پنهان بمونه !!!چون کسی کشفت نکرده ناچاری خودت

دست به کار بشی و خودت و این شخصیت ویژه رو به همه معرفی بکنی.اما

درباره من ، اینجا که سهله من در محیط کار و در زندگی هم چشم انتظار

تشویق و تعریف دیگران نیستم . چون راهم رو پیدا کرده ام و میدونم برای چی 

کار میکنم و منتظر پاداش و تشویق این دنیایی هم نیستم . . . تو برو خود را باش .

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (5)

الهام
10 خرداد 90 12:06
سلام یه خسته نباشید به خاطر وب قشنگت ویه افرین به خاطر فکر قشنگی که داری...گر بدی گفت حسودی و رفیقی خندید /گوتو خوش باش که ما گوش به احمق نکنیم ..یا یه چیزی تو همین مایه ها .موفق باشی مادر مهربون بوس


ممنون از توجه و محبتت . مرسی که به ما سر زدی.
ساحل
10 خرداد 90 16:38
سودابه عزیزم...زیاد ناراحت نشو....همه جا مملو از انسانهای مریضه..حتی اینجا...تو برای باران بنویس....شخصیت هرکسی یه شکله...نگران نباش دوست خوبم.دوست ندارم ناراحتیتو ببینم.


سپاس از محبتت . نمیدونم شاید هم باید صبورتر میبودم .
مامان ماهان
11 خرداد 90 20:57
سودابه جونم ناراحت نباش عزیزم
از این آدمای مریض زیادن شما برای باران جون بنویس بوسسسسسسسسسس


مرسی از محبتت.
مامان فرشته
18 خرداد 90 2:05
خدا ازشون نگذره با اعصاب و روان آدم ها بازی می کنن آدمهایی که خیلی بدبختن
مامان سانای
24 مهر 90 9:07
خودتو ناراحت نکن اون اگه جرات وشهامت داره خودشو معرفی کنه وجوابشو مستقیم بگیره


niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به برای باران می باشد