بارانباران، تا این لحظه: 15 سال و 5 ماه و 13 روز سن داره

برای باران

درباره باران خانم ما (قسمت دوم )

1390/3/22 9:00
نویسنده : سودابه
1,549 بازدید
اشتراک گذاری

niniweblog.com

http://forum.suma.ir/images/sheklak/welcome.gif

 

قبل از شروع باید بگم که این مطلب رو قبلا نصفه ونیمه نوشته بودم و حالا تکمیلش

 

کردم . به همین دلیل با خط زیبای نستعلیق نوشته شده.

 

باران گل مااز همون روزا ی niniweblog.com شیفته  niniweblog.comبود و خوشبختانه هنوز هم به  علاقه

 

منده.اغلب عروسکاشم connie_36.gifبا خودش میبره و  و کلی با هم بازی میکنیم.از

 

 خوشش نمیاد.از حموم هم که میاد ،یادش نمیره.  براش مثل

 

بازیه . تا یپش از یک سالگی سرگرمی اش

 

این بود niniweblog.com.خیلی دوست داره هر وقت کار خوبی میکنه براش

 

niniweblog.com بزنیم و تشویقش کنیمniniweblog.com. با عروسکاش niniweblog.com خیلی مهربونه. نی نی که بود از تماشای  عروسکای بالای تختش لذت میبرد.با اون توضیحاتی که درباره کم

خوابی و گریه های  آن چنانی باران جونniniweblog.comتا قبل از یک سالگی اش گفتم ُ 

 

این عروسکا  و  موسیقی ملایم و کودکانه شون برای دقایقی باران گلی رو آروم

 

میکردند.گاهی که پدرش برایniniweblog.comبه حیاط میره اغلب با اصرار همراهش

 

میشه و یکریز با او حرف میزنه . بعدها عروسکای دیگه اش جای اونا رو گرفتند.اون

 

روزا به پیشنهاد اطرافیان ناچار شدیمniniweblog.com  وniniweblog.com رو امتحان کنیم شاید کمی

 

آرام تر بشه  . خیلی از نی نی ها رو دیده بودم که با این چیزا آروم میشدن

 

niniweblog.com    niniweblog.com      niniweblog.com

و حتی براش بی تابی میکردنniniweblog.comاما باران هم مثل برادرش اصلا  علاقه

 

و توجهی نشون نداد . فقط یه باراون هم چون ایمان جون اونو به هوس

 

انداخته بود  یه امتحانی کرد . اون هم برای چند دقیقه و بعد همه چیز رو فراموش کرد.

 

 گاهی خانم طلا رو با  niniweblog.comبه منزل مادرم میبردم ولی از

 

وقتی راه افتاد دیگه نخواست که سواره بره و همیشه اصرار داره که خودش راه

 

بره.باران من  خیلی با

 

 

 احترام عروسکاشو میخوابونه . در صحبت با  به قول خودش  دختراش ، از کلماتی

 

استفاده میکنه که ما برای او استفاده می کنیم . : عزیزم لالا کن . بذار برات قصه بگم .

 

یکی بود . یکی نبود. غیر از خدا هیچکس نبود . یه خاله سوسکه بود که . . . گاهی در حالی

 

که عروسکش رو در آغوش داره ، خوابش میره. niniweblog.com.بعضی وقتا هم

 

دوست داره وقتی داره  براش قصه بخونیم . و جالبه که حتی با وجود این

 

که به نظر میرسه همه دقت و توجه اش به نقاشی اش هست          حواسش به

تک تک کلماتی  که مامان یا بابای قصه گو میگن ُ هست .چند ماهیه که

 

با عالی صحبت شکلک های شباهنگShabahangمیکنه. niniweblog.comبا زی اش با برادرش براش جالبه .نمیدونم شاید میخواد شکلک های شباهنگ Shabahangبشه.از کارای خونه به    

 

niniweblog.com   علاقه منده.خیلی به  niniweblog.com

 

توجه داره و مدام میخواد که براش بخونیم . گاهی هم خودش دست به کار میشه و برای

 

 

عروسکش نازنین قصه میگه . هنوز هم به غذا بی علاقه اس و همیشه ظرف غذا رو

 

پس میزنه.هر صبح که بیدار میشه سراغ پدر و برادرش رو میگیره و وقتی من از خودش جواب میخوام میگه بابا رفته شکلک های شباهنگ Shabahangو عرفان جون رفته شکلک های شباهنگ Shabahang. اما گمون نمیکنم تصور درستی از این فضاها داشته باشه.خرید از شکلک های شباهنگ Shabahangرو دوست داره.از رفتن به شکلک های شباهنگ Shabahangهم خوشش میاد

 

واونجا  کمی بهتر از خونه غذا میخوره.وقتی مامان یا بابا میکنند ، دوست

 

داره کنارمون باشه و نگاه کنه.

 

به علاقه داره اما زیاد وقتش رو با تلویزیون نمیگذرونه . در واقع توجه اش به

 

کارتون و برنامه های تلویزیون از یکی دو دقیقه بیشتر نمیشه.   از کارتونهای مورد علاقه عرفانم بود و deborah.mihanblog.comاز کارتونهای مورد توجه باران که البته

 

دیگه یادشم نمیکنه. یکی از کارایی که هنوز دست از سرش برنداشته ، . براش

 

جالبه که با یه کلید این همه تغییر ایجاد میکنه.

 

توی حیاط مامانی اینا یه پیشیتصاویرشباهنگ Shabahang's Pictures مدتیه که سر میزنه . البته بد عادت

 

شده . چون به خاطر باران خانم، ُمامانی و خاله هر روز باید مقداری  گوشت و مرغ

 

 

برای پیشی بریزند. نمیدونم پیشیه چه شکلیه ؟ شاید  ولی ورود باران رو میفهمه و بلافاصله حاضر میشه.خلاصه که دخترکم خیلی بلا شده .

 

 

کلی شهر بلده . قصه میگه . برامون دلسوزی میکنه و با همه خیلی مهربونه . خب تا بعد . . .

تصاویرشباهنگ Shabahang's Pictures

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به برای باران می باشد